کد مطلب:141825 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

مباهله و شهادت بریر
در روز عاشورا «یزید بن معقل» فریاد زد: «ای بریر! رفتار خداوند با خودت را چگونه دیدی؟» بریر پاسخ گفت: «جز خوبی از خداوند بر خودم و جز بدی بر توچیزی ندیدم» یزید گفت: «پیش از این دروغگو نبودی، امروز دروغ می گویی. آیا به یاد داری روزی را كه در بنی لوذان با هم قدم می زدیم و تو می گفتی معاویه گمراه است و امام هدایت، علی بن ابی طالب است» بریر گفت: «آری، و به درستی این مطلب شهادت می دهم» یزید گفت: «و من شهادت می دهم تو از گمراهان هستی».

بریر او را به مباهله فراخواند. هر دو، دست به آسمان برداشتند و از خدای سبحان خواستند كه خود، دروغگو را رسوا سازد و او را بكشد و سپس به نبرد پرداختند. بریر ضربتی به كلاهخود او زد كه مغزش متلاشی شد و از شدت ضربت بریر، شمشیر در فرق او گیر كرده بود و «بریر» تلاش می كرد كه آن را از فرق او بیرون كشد، در آن گیرودار «رضی بن منقذ عبدی» به بریر حمله كرد. هر دو دست به گریبان یكدیگر داشتند كه بریر او را بر زمین افكند و بر سینه او نشست. رضی یاران خود را فراخواند و از آنان كمك طلبید. «كعب بن جابر عمرو اسدی» از پشت سر به بریر حمله كرد. در این هنگام «عفیف بن زهیر» (كه خود از سپاهیان ابن سعد بود) فریاد زد: «این بریر بن خضیر قاری بزرگی است


كه بر ما در مسجد كوفه قرآن تلاوت می كرد» كعب به گفتار منادی اعتنایی نكرد و نیزه خود را به كمر بریر كوبید. در این حال بود كه بریر بر روی سینه رضی افتاد و در حالی كه صورت رضی را به دندان گرفته بود از روی او به زمین افتاد و كعب با شمشیر، ضربه ای به یار وفادار حسین علیه السلام زد، و او را به شهادت رساند.

پس از آن كه كعب به سوی اهل و اعیال خود بازگشت، «نوار» - همسر او - برخورد تندی با شوهرش كرد و گفت: «آیا تو بر فرزند فاطمه حمله ور شدی و سید قراء را كشتی؟ عجب كار بزرگی را به انجام رساندی! سوگند به خدا دیگر با تو كلامی سخن نخواهم گفت». [1] .

درسی كه می توان گرفت: داستان مسیحیان «نجران» در قرآن شریف این گونه آمده: پیامبر اسلام به احتجاج برخاست و آخرالامر حاضر به مباهله شدند تا این كه هر كدام از خدای تعالی بخواهند، حق روشن شود. هنگامی كه پنج تن آل عبا برای مباهله حضور یافتند، علمای مسیح از مباهله با پنج تن آل عبا علیهم السلام سر باز زدند و خود را در مخاطره قرار ندادند. در هر حال، یكی از راه های مجادله با اهل باطل، مباهله است كه مورد تأیید قرآن است. [2] .


[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 431 - 433؛ مقتل الحسين مقرم، ص 309 و 310؛ الكامل في التاريخ، ج 2، ص 565.

[2] «فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و أنفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علي الكاذبين؛ پس از آن كه بر تو علم آمد و كسي به شما احتجاج در آن باره كرد، پس بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان، زنانمان و زنانتان، و جان خودمان و جان خودتان را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و هر كس، لعنت خداوند را بر دروغگو قرار دهد». آل عمران، آيه 61.